
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۳۱۲
۱
شبم این روشنی کز آه دیده ست
کجا از شمع مهر و ماه دیده ست
۲
خزان رو بر در باغ که آرد؟
که دیوار مرا کوتاه دیده ست
۳
غم از ویرانی عالم ندارد
گدا این شیوه را از شاه دیده ست
۴
نشد بر تخت شیرین کام یوسف
ز بس تلخی ز آب چاه دیده ست
۵
ز شادی نیست در منزل قرارم
که قاصد یار را در راه دیده ست
۶
سلیم از آن چراغش گشت روشن
که آیینه به آن رو، ماه دیده ست
نظرات