سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۳۱۵

۱

شور عجبی در چمن از بلبل صبح است

از دست منه جام که فصل گل صبح است

۲

از زلف شبم پنجه ی مژگان چه گشاید

این شانه سزاوار خم کاکل صبح است

۳

از بس که طراوت چکد از حسن تو، گویی

رخسار تو شبنم زده همچون گل صبح است

۴

نومیدی من می کشد آخر به امیدی

زلف شبم از سلسله ی سنبل صبح است

۵

درمان دماغ و دل مخمور سلیم است

آن نشأه ی فیضی که به جام مل صبح است

تصاویر و صوت

نظرات