
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۳۳۰
۱
قصه ی منصور را سر کرده است
باز صوفی از کجا بر کرده است
۲
خار در دعوی زبان را تیز کرد
گوش خود را گل ازان کر کرده است
۳
شد دگر ارزان متاع بیخودی
کاروان بوی گل سر کرده است
۴
شوخ چشمی های خوبان هم بلاست
خنده ی گل ابر را تر کرده است
۵
پیش زاهد توبه کردم از شراب
ساده لوحی بین که باور کرده است
۶
صحبت پاکان نباشد بی اثر
رشته را هموار، گوهر کرده است
۷
شکوه ی من نیست از رهزن سلیم
آنچه با من کرده، رهبر کرده است
تصاویر و صوت

نظرات