
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۳۵۳
۱
بر ما دمی نمی گذرد بی شراب تلخ
تا چند همچو ابر توان خورد آب تلخ
۲
شیرینی زلال طرب را ز گل بپرس
روزی ما چو سبزه ی میناست آب تلخ
۳
آنجا که عشق غارت آسودگی کند
بادام تلخ را نگذارد به خواب تلخ
۴
با یکدگر خوش است نشاط و غم جهان
ریزند ازان به شربت شیرین گلاب تلخ
۵
فرهاد را به عشق ز حرف وفا سلیم
در کوه داده صورت شیرین جواب تلخ
نظرات