
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۳۵۵
۱
شد باغ از بهار، سفید و سیاه و سرخ
مرغان شاخسار، سفید و سیاه و سرخ
۲
دارم ز گریه در ره شوق تو دیده ای
چون ابر نوبهار، سفید و سیاه و سرخ
۳
صد رنگ موج جلوه درین بحر می کند
چون نقش پشت مار، سفید و سیاه و سرخ
۴
گردیده داغ کهنه و نو جمع در دلم
همچون زر قمار، سفید و سیاه و سرخ
۵
هر گه سلیم جام ز دشمن گرفت یار
گشتم هزار بار سفید و سیاه و سرخ
نظرات