
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۳۵۸
۱
طالع من شد ضعیف از بس غم افلاک خورد
رنگ و روی اخترم زرد است از بس خاک خورد
۲
در تمام عمر، زاهد روزه نتوان داشتن
روزی خود را چرا باید بدین امساک خورد
۳
جرعه ای گفتم مگر صوفی ازان خواهد کشید
از کفم پیمانه را کافر گرفت و پاک خورد!
۴
آسمان گر قرص خورشیدم دهد، دور افکنم
گر همه چون شعله ام باید خس و خاشاک خورد
۵
هرکه را جام شرابی دسترس باشد سلیم
چون شقایق از چه می باید دگر تریاک خورد؟
نظرات