
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۳۶۰
۱
زین چرخ ستمکشان نرستند
هرچند که همچو برق جستند
۲
حرفی ز گشاد، قفل ما زد
دندان کلید را شکستند
۳
منگر به حقارت اهل دل را
باری اینند هرچه هستند
۴
با رفعت قصر همت ما
افلاک چو سقف خاک پستند
۵
دزدیده نگاه کن سلیما
هشدار که آن دوچشم مستند
نظرات