سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۳۶۵

۱

وجودم را غم عشق تو ای بی‌باک می‌سوزد

کجا این را توان گفتن کز آتش خاک می‌سوزد

۲

میی در ساغر دل دارم از شوق سیه‌مستی

که موج از گرمی آن چون خس و خاشاک می‌سوزد

۳

حدیث خوبی او از من حیران چه می‌پرسی

که برق حسن خوبان خرمن ادراک می‌سوزد

۴

قدمگاه قدح‌نوشان سرمست است، ازان دایم

چراغ لاله در شب‌ها به پای تاک می‌سوزد

۵

به زیر لب سلیم افغان خود را می‌کنم پنهان

که این آتش اگر گردد بلند، افلاک می‌سوزد

تصاویر و صوت

دیوان کامل محمدقلی سلیم تهرانی (شامل غزلیات، قصائد، مثنویات، قطعات و رباعیات) به تصحیح و اهتمام رحیم - رضا - محمدقلی سلیم تهرانی - تصویر ۲۰۰

نظرات