
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۴۰۱
۱
سیل ویرانی ز کنج خانهٔ ما میبرد
برق فیض خرمن از یک دانهٔ ما میبرد
۲
همچو شمع ما گلی از هیچ گلشن برنخاست
مرغ گلشن رشک بر پروانهٔ ما میبرد
۳
فیض طبع روشن ما بین، که سوی بزم خویش
هر سحر خورشید شمع از خانهٔ ما میبرد
۴
نالهٔ بلبل به طرز نالهٔ ما آشناست
گویی او هم باده از میخانهٔ ما میبرد
۵
شرح درد ما برد آرام از دلها سلیم
کی کسی را خواب از افسانهٔ ما میبرد
تصاویر و صوت

نظرات