
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۴۱۴
۱
کسی کز عاشقی دم زد، چه باک از دشمنی دارد
که مور این بیابان دعوی شیرافکنی دارد
۲
به اهل عشق، آفت می رسد از دور او دایم
فلک چون آسیا با سینه چاکان دشمنی دارد
۳
کرم، صد عیب اگر باشد کسی را، باز می پوشد
ز همت ابر نیسان پرده ی تر دامنی دارد
۴
غلط انداز شو در عاشقی، تحصیل این معنی
ز قمری کن که در گلشن لباس گلخنی دارد
۵
توانگر آشنای عشق چون شد، دشمن خویش است
حذر ز آتش به آن را کو لباس روغنی دارد
۶
خدا از نیش آن شاعر، عزیزان را نگه دارد
که بر اندام او هر مو تخلص سوزنی دارد!
۷
حریم خلوت ما شب سلیم از شمع مستغنیست
که آب خانهٔ مستان چو آتش روشنی دارد
نظرات