
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۴۱۹
۱
زین چمن گر لاله ذوق از تاج شاهی میبرد
غنچه سر در جیب خویش از بیکلاهی میبرد
۲
حاصل کردار خود دارد به دامن هرکه هست
میرود برق و ز خرمن رنگ کاهی میبرد
۳
کاش بخت تیره از سر سایه بردارد مرا
برق ره بر خرمن من زین سیاهی میبرد
۴
رهرو عشق تو آسایش چه میداند که چیست
پای در آب از برای خار ماهی میبرد
۵
پاک نتواند کند کین مرا زان دل سلیم
آب چشم من که از مژگان سیاهی میبرد
نظرات