سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۴۲۷

۱

روزگار از چمن وصل توام دور افکند

آن سرشکم که مرا از مژه ی حور افکند

۲

چون صبوحی زده از خانه برآمد، خورشید

روشنی را ز حجاب رخ او دور افکند

۳

حسن مغرور چو شمشیر جفا کرد بلند

خویش را شور جنون بر سر منصور افکند

۴

تاب سرپنجه ی اقبال سلیمان داری

دست بتوانی اگر در کمر مور افکند

۵

شب که سر داد دلم آه به سیاره سلیم

آتشی بود که در خانه ی زنبور افکند

تصاویر و صوت

نظرات