سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۴۴۳

۱

در ره شوق، دل از بیم خطر می‌لرزد

می‌نهم پا چون درین بادیه، سر می‌لرزد

۲

که خبر داد ز لب‌تشنگی‌ام دریا را؟

که چو سیماب در او آب گهر می‌لرزد

۳

نگذارد که ز کارم گرهی باز کند

ضعف طالع که از او دست هنر می‌لرزد

۴

چه هوایی‌ست که اقلیم محبت دارد

که پسر تب کند آنجا و پدر می‌لرزد

۵

نفس باد خزان در تو اثر کرده مگر؟

سخت آواز تو ای مرغ سحر می‌لرزد

۶

کاش می‌بود دلش هم به ضعیفان چو سرین

که به باریکی آن موی کمر می‌لرزد

۷

در هوای تو جوانان نه همین بیمارند

دل پیران همه تب دارد و سر می‌لرزد

۸

در ره عشق، دلیری به جگر نیست سلیم

داغ او تا به دلم دید، جگر می‌لرزد

تصاویر و صوت

دیوان کامل محمدقلی سلیم تهرانی (شامل غزلیات، قصائد، مثنویات، قطعات و رباعیات) به تصحیح و اهتمام رحیم - رضا - محمدقلی سلیم تهرانی - تصویر ۲۳۳

نظرات