سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۴۵۶

۱

ز می به آب فتادن مرا زیان دارد

شکسته رنگی من بار زعفران دارد

۲

بهار آمد و بی گل شراب نتوان خورد

کلید میکده را نیز باغبان دارد

۳

بود به قصد دلم زلف صیدبند ترا

ز شانه ترکش تیری که در میان دارد

۴

جهان خراب شود گر سری زنم به زمین

جفای چرخ مرا بس که سرگران دارد!

۵

هوای نفس کزو جغد خسته می نالد

هما هم از اثرش درد استخوان دارد

۶

غریب جانوری همچو من ندیده کسی

سلیم گر همه عنقاست، آشیان دارد

تصاویر و صوت

نظرات