سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۵۰۰

۱

فلک انجام کاروبار ما داند چه خواهد شد

اگر دانه نداند، آسیا داند چه خواهد شد

۲

خزانی هست در دنبال هر فصل بهاری را

درین گلشن همین برگ حنا داند چه خواهد شد

۳

دلم را جز پریشانی نصیبی نیست در عالم

به این طالع، گرفتم کیمیا داند، چه خواهد شد

۴

چنین کز روی بی مهری و بی پروایی ای بدخو

تو حالم را نمی دانی، خدا داند چه خواهد شد

۵

تغافل می کند بر من سلیم از ذوق می میرم

اگر چشمش نگاه آشنا داند چه خواهد شد

تصاویر و صوت

نظرات