سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۵۲

۱

خوش آن زمان که سر مهر بود خوبان را

کرشمه منع نمی کرد آه و افغان را

۲

چنین نبود در وصل بسته بر دل ها

نداشت قفل حرم، پره ی بیابان را

۳

ز ضعف، بند قبا آستین من شده است

نشانه ای به ازین نیست عشق پنهان را

۴

به پیش باده فروش آن قدر گرو جمع است

که نام نیست در آن خاتم سلیمان را

۵

ز قید، کیست که آزادی آرزو نکند؟

ز کاهلی ست ثبات قدم غلامان را

۶

به نوبهار جوانی ز کف پیاله منه

که می ز موج کند ریشخند، پیران را

۷

ز فوت گشتن دندان چه غم، سلامت باد

زبان ما که ولی نعمت است دندان را!

۸

ازو هزار کرامات دیده ایم سلیم

شراب کهنه بود پیر جام، مستان را

تصاویر و صوت

نظرات