
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۵۳۳
۱
نهال ما که چو نی پر ز بند میروید
از او چو غنچه دل مستمند میروید
۲
چنان ز عشق به دل داغ سوختن بردم
که بعد مرگ ز خاکم سپند میروید
۳
ز آرزوی سر زلف او من آن صیدم
که هرکجا که نهم پا، کمند میروید
۴
نصیب من دم آبی نشد ز همت من
چو سبزهای که ز جای بلند میروید
۵
به هر چمن که گشاید سلیم زخم نهان
ز شاخ، غنچهٔ او هرزهخند میروید
نظرات