
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۵۴۲
۱
گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد
فتنه را شاگردی مژگان او استاد کرد
۲
بس که مرغان چمن از دام او ترسیده اند
سرو را قمری خیال سایه ی صیاد کرد
۳
جای ماتم نیست چون روز شهادت می رسد
عید قربان است، می باید مبارکباد کرد
۴
می کنم چندان که فکر آشنایان وطن
نیست در یادم کسی کو را توانم یاد کرد
۵
از خس و خاری که بلبل را ز گل در دل شکست
آشیانی می تواند بهر خود آباد کرد
۶
بر ورق صد صورت شیرین کشم هردم سلیم
عشق در دستم قلم را تیشه ی فرهاد کرد
نظرات