
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۵۴۵
۱
بینیازی عارفان را کارسازی میکند
سرو از آزادی خود سرفرازی میکند
۲
میگزد انگشت از ضعف وجود من هلال
شعلهٔ مهر و محبت جانگدازی میکند
۳
دوست گر از لطف خواهد بخیه بر زخمم زند
تار زلفش کوتهی با آن درازی میکند
۴
گرم آتشبازیام چون دید در طفلی پدر
گفت این بدبخت، مشق عشقبازی میکند
۵
میزنم بر سینه سنگ از عشق او دایم سلیم
این چنین دیوانه خود را دلنوازی میکند
تصاویر و صوت

نظرات