
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۵۵۷
۱
به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد
چو شانه هرکه به آن زلف دستبازی کرد
۲
نمی شود به ظرافت کسی حریف او را
توان چگونه به خورشید تیغ بازی کرد؟
۳
درین زمانه که کاری به مدعا نشود
دگر چه کار توان جز زمانه سازی کرد؟
۴
ز سنگ حادثه در هم شکست اندامش
چو شیشه هرکه به ساغر زبان درازی کرد
۵
سلیم، قصه ی محمود و سومنات مخوان
که فتح بتکده ی دل، سلیم غازی کرد
تصاویر و صوت

نظرات