
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۵۵۸
۱
لبت چون غنچه دلتنگی ندارد
چو گل روی تو یکرنگی ندارد
۲
به اهل کفر و ایمان سینه صافم
چو آب، آیینه ام زنگی ندارد
۳
برای شیشه ی من هیچ کس نیست
که از دل، در بغل سنگی ندارد
۴
سرود نوحه گر را جای خالی ست
نوای مطرب آهنگی ندارد
۵
ز خون ما نگردد تیغ رنگین
سلیم از ما کسی رنگی ندارد
تصاویر و صوت

نظرات