سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۵۶۸

۱

اهل عالم که ز اقبال هما می گویند

از کسی هرچه ندیدند، چرا می گویند

۲

آن کسانی که به رسوایی ما طعنه زنند

خبر از عشق ندارند چها می گویند

۳

بس کن از ناله که در قافله ی خاموشان

این چنین طایفه را هرزه درا می گویند

۴

پادشاهان ز کسی باج نگیرند که خلق

هرکه چیزی ز کسی خواست، گدا می گویند

۵

سنگ بر شیشه ی ما چند زنی، عیبی نیست

که بپرسیم که این را چه ادا می گویند؟

۶

عاشقان یک دو قدم رفتن و برگشتن را

در ره کوی تو، خمیازه ی پا می گویند!

۷

بت پرستان ز کمالی که تو داری در حسن

چون ببینند ترا، نام خدا می گویند

۸

می روی مست تغافل ز سر خاک سلیم

خاکساران تو ای دوست، دعا می گویند

تصاویر و صوت

نظرات