سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۵۷۸

۱

ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند

نام توبه در دهن چون حرف لالم بشکند

۲

در شکستن طالعی همچون حبابم داده اند

گر خورد پهلو ز موج می، سفالم بشکند

۳

آسمان مست است و من در دست او پیمانه ام

گاه پرسازد، گهی همچون هلالم بشکند

۴

باغبان دیوانه و من چوب گل خود نیستم

بی سبب تا کی درین گلشن نهالم بشکند؟

۵

می شود از باطنم ظاهر نگارستان چین

آسمان گر همچو فانوس خیالم بشکند

۶

در قفس همطالع مرغ کباب افتاده ام

هرکه بر من بگذرد، خواهد که بالم بشکند

۷

بر امید وصل او تا کی ز بخت بد سلیم

فال بگشایم، دل از مضمون فالم بشکند

تصاویر و صوت

نظرات