
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۵۸۵
۱
چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کنند
سرشک اگر بگذارد که چشم باز کنند
۲
ز پاکدامنی من به عشق می شاید
که همچو صبح به دامان من نماز کنند
۳
چو دل ز شکوه تهی گشت، عمر افزاید
شود دراز، گره چون ز رشته باز کنند
۴
برهنه ایم، که ننگ است اهل همت را
که دست خود به سوی آستین دراز کند
۵
ز اتحاد، به محشر سلیم نیست عجب
که خاک پیکر محمود را ایاز کنند
تصاویر و صوت

نظرات