
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۶
۱
خدایا رهنما شو بر دل ما رهنمایی را
که بنماید به ما خوشتر ازین گلزار، جایی را
۲
دگر از بیم هرگز چشم نگذارد به هم گندم
اگر در خواب بیند همچو گردون آسیایی را
۳
جهان آمیزشی با ذات حق دارد ولی فانی ست
بقا تا کی بود پیچیده بر کوهی صدایی را؟
۴
تو خود ای دل چه خواهی کرد کز فرمان چو سرپیچد
برون کردند از جنت چو آدم کدخدایی را
۵
سلیم از رشک همچون نقش پا از پای میافتم
به خاک آستان او چو بینم نقش پایی را
نظرات