
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۶۱۱
۱
تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود
کشتن ما به تو دشوار چو سیماب شود
۲
می پرستان همه از آتش ما می سوزند
روزن خانه ببندیم که مهتاب شود
۳
می به یادم مکن ای دوست به ساغر که مباد
باده در جام تو چون آبله خوناب شود
۴
نیست بی مصلحتی ناله ی ما، می خواهیم
بخت خود را نگذاریم که در خواب شود
۵
دل ز می گرم چو شد، جلوه ی معشوق کند
ماهی موم به آتش چو رسد آب شود
۶
دلم از پرتو دیدار به جوش است سلیم
شور دیوانه شود بیش چو مهتاب شود
تصاویر و صوت

نظرات