
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۶۱۲
۱
نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت کرد
داد تا آبی جهان، خون در دل یاقوت کرد
۲
عمر از بس تلخ شد بر اهل عالم، شوق مرگ
خضر را چون اهل کشتی، زنده در تابوت کرد
۳
نیک و بد را فرق را فرق نتواند کند از یکدگر
پیری از بس این جهان کهنه را فرتوت کرد
۴
گر دل صد پاره ی مرغی به نوک خار دید
باغبان این چمن آن را خیال توت کرد
۵
هند شد همدوش عرش از کبریای من سلیم
جلوه ی من عرصه ی لاهور را لاهوت کرد
نظرات