
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۶۳۶
۱
شراب صحبت اهل جهان صداع آرد
جنون کجاست که سنگ از پی نزاع آرد
۲
ازین خرابه دم رفتن است، عشق کجاست
که هوش را به سرم از پی وداع آرد
۳
کدام ذوق و چه مستی، به جای خود بنشین
ترا که خرقه چو پروانه در سماع آرد
۴
چراغ لاله به پیش رخ تو بی نور است
که دزد همره خود شمع کم شعاع آرد
۵
ز کارهای موافق مخور فریب جهان
چو آن اصول که زن در دم جماع آرد
۶
سلیم لخت دلی چند، سوی ایران برد
چو آن کسی که ز هندوستان متاع آرد
نظرات