
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۶۸۵
۱
چو موج، موسم گل سبحه را در آب انداز
پیاله در قدح باده چون حباب انداز
۲
نهان مکن ز کسی راز می کشی چون گل
مپوش دامن تر را، در آفتاب انداز
۳
دهند گر به تو خم های گنج قارون را
زرش برآور و بر جای آن شراب انداز
۴
سر برهنه برد فیض از هوای چمن
صبا، کلاه گل و لاله را در آب انداز
۵
به بزم می، صفتی بهتر از خموشی نیست
چو لاله سرمه به پیمانه ی شراب انداز
۶
مباد پای نسیم چمن بریده شود
چو سبزه، ریزه ی مینای خود در آب انداز
۷
سلیم صد خطر از زیر آسمان دیدی
که گفت بار درین منزل خراب انداز؟
نظرات