
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۶۹۴
۱
قدم برون نگذارم ز آستانهٔ خویش
چو آینه همه عمرم چراغ خانهٔ خویش
۲
به کار خویش کنم ناله، گو کسی مشنو
کمان کشیدهام، اما خودم نشانهٔ خویش
۳
چو مرغ باش در آیین عافیتطلبی
که وقت شام چو شد، میرود به خانهٔ خویش
۴
چگونه سر زند از دل نوای آزادی
مرا که حلقهٔ دام است آشیانهٔ خویش
۵
به دست خویش کن اصلاح خود، که مغروران
به موی خود نگذارند غیر شانهٔ خویش
۶
چه فرق از وطن و غربت، این چنین که منم
چو عکس آینه، دایم غریب خانهٔ خویش
۷
به زیر چرخ، ترقی سلیم ممکن نیست
در آسیا نتوان سبز کرد دانهٔ خویش
تصاویر و صوت

نظرات