
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۷۱۸
۱
نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی غرض
ناله ی مستانه باشد از قدح نوشی غرض
۲
مقصدش از لاف رعنایی نمی دانی که چیست
سرو دارد با تو همچون سایه همدوشی غرض
۳
می کند عمدا فراموش از من آن نامهربان
چیست او را یارب از چندین فراموشی غرض
۴
در دهن گویند جم می داشت خاتم را نگاه
زین حکایت نیست غیر از مهر خاموشی غرض
۵
گر ندارد ماتم فوت سکندر را، سلیم
چیست آب زندگی را از سیه پوشی غرض
تصاویر و صوت

نظرات