
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۷۲۸
۱
هرکه را بینی، بود در فکر سامان طمع
تا به کی بیند کسی خواب پریشان طمع
۲
قرص لیموی قناعت، چاره ی این علت است
نشکند صفرای اهل حرص از نان طمع
۳
عافیت خواهی، توقع را ز خاطر دور کن
در دهانت بیضه ی مار است دندان طمع
۴
چون مگس از عجز تا کی پشت سر خارد کسی
زهرمار حرص بادا شکرخوان طمع
۵
بی توقع نیست کس، آزادگان را هم بود
چشم پوشیده، چراغ زیر دامان طمع
۶
سجده ی آدم نکرد ابلیس از فرمان حق
می کند آدم سجود او به فرمان طمع
۷
مدح دونان گفتن از روی طمع باشد سلیم
چند همچون نوحهگر باشی ثناخوان طمع
نظرات