
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۷۵۴
۱
مگر افتد گذارش سوی آن گل
ببندم نامه ای بر بال بلبل
۲
ترا هرگاه بیند در گلستان
پریشانی رود از یاد سنبل
۳
نگه: پیکان تیر کینه جویی
تبسم: جوهر تیغ تغافل
۴
چو آید در چمن آن سرو، خیزد
پی تعظیم او، رنگ از رخ گل!
۵
چو زلف ای دل کناری گیر، تا کی
نهی سر در پی خوبان چو کاکل
۶
سلیم او را چو استغنا بلند است
توهم او را چو می بینی، تغافل
تصاویر و صوت

نظرات