سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۷۶۱

۱

روم چو از سر کویش، نمی‌رود پایم

چو آب می‌روم و همچو ریگ بر جایم

۲

به راه شوق، نشان تا ز نوک خاری هست

ز برگ لاله و گل، پا نمی‌خورد پایم

۳

ز عشق بس که پریشانم، اهل عالم را

تمام موعظه همچون حدیث دانایم

۴

چو قطره خاطر جمعی نداده‌اند مرا

به راه عشق پریشان چو سیل دریایم

۵

زبان طعنه مبادا که بر تو بگشایند

مباش همره من جان من که رسوایم

۶

کشید از قدمم خار راه او ایام

چو شمع رفت برون جانم از کف پایم

۷

سلیم پنجهٔ مژگان ز بس مرا افشرد

چو خار خشک نمانده‌ست نم در اعضایم

تصاویر و صوت

دیوان کامل محمدقلی سلیم تهرانی (شامل غزلیات، قصائد، مثنویات، قطعات و رباعیات) به تصحیح و اهتمام رحیم - رضا - محمدقلی سلیم تهرانی - تصویر ۳۷۳

نظرات