
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۷۶۲
۱
به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر دارم
پریشانی چو دود مجمر از صد رهگذر دارم
۲
ببین عمر سبکرو را، مپرس ای همنشین حالم
که حسرت بر بقای شبنم و عمر شرر دارم
۳
فریب غمزه ای سر در پی من آنچنان دارد
که نتوانم چو داغ از دل زمانی چشم بردارم
۴
ز طفلی تا به حال، ایام آدم خواندم، آری
پس از مرگ پدر پیدا شدم، نام پدر دارم
۵
امیدی نیست از آسودگی در هرکجا باشد
که آدم از بهشت آمد، از آنجا هم خبر دارم
۶
ز گفت و گوی یاران نیستم آگاه در محفل
به یادت خلوتی در انجمن چون گوش کر دارم
۷
سلیم افزایدم قیمت، شوم چندان که روشن تر
اگرچه آتشم، خاصیت آب گهر دارم
نظرات