سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۷۷۶

۱

صوفیان را شده ز آهنگم

تار تسبیح، رشته ی چنگم

۲

از گل و لاله فیض نتوان برد

غیر می نیست از کسی رنگم

۳

شد بهار و چو سبزه ی صحرا

کوه تا کوه می رسد بنگم

۴

بر من و کار من جهان خندد

رهبر کور و شاطر لنگم

۵

در بیابان شوق چون مجنون

گردباد است میل فرسنگم

۶

عشق تا منع خودفروشی کرد

شد ترازو فلاخن سنگم

۷

فرصت رزم دشمنانم نیست

روز تا شب به خویش در جنگم

۸

از سبکروحی ام شرر داغ است

همچو یاقوت اگر گران سنگم

۹

بر بساط زمانه، چون پسته

می زند خنده حقه ی بنگم

۱۰

پادشاهم به ملک فقر، سلیم

پوست تخت من است اورنگم

تصاویر و صوت

نظرات