
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۷۹۱
۱
خویش را بر محرمان آن بت چین بستهایم
بلبلیم و بال بر دامان گلچین بستهایم
۲
محفل روشندلان را با چراغان کار نیست
خانه را از خویش چون آیینه آیین بستهایم
۳
خاتم جمشید کز دست جهان گم گشته بود
ما گدایان بند از او بر کاسه چوبین بستهایم
۴
پای نتوانیم ازین وحدتسرا بیرون نهاد
ما حنا بر پای خود در خانهٔ زین بستهایم
۵
مطلب ما زین غزلگوییست ذوق خود سلیم
ورنه زین ناقصحریفان، چشم تحسین بستهایم
نظرات