
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۷۹۳
۱
هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم
ستاره ی سحرم، شمع راه خورشیدم
۲
ز برق چون خس و خاشاک شکوه نیست مرا
که شبنم گلم و دادخواه خورشیدم
۳
خبر ز کشتن شمع و چراغ او را نیست
به پیش داور محشر، گواه خورشیدم
۴
تنی ز بستر بیمار گرم تر دارم
که از خیال کسی جلوه گاه خورشیدم
۵
سلیم نیست سراسیمگی عجب از من
چو ذره در طلب بارگاه خورشیدم
نظرات