
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۷۹۹
۱
ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا افتم
گهی بر دست و پای گلرخان همچون حنا افتم
۲
دگر راهی نهاده شوق در پیشم که از شادی
به پای خویشتن در هر قدم چون نقش پا افتم
۳
درین ضعفم مددکاری به راه شوق میباید
به خضرم دسترس چون نیست، در پای عصا افتم
۴
مرا کاری به جز افتادگی چون نیست در عالم
گر از خاک در میخانه برخیزم، کجا افتم
۵
چه نقصانی مرا بر پایهٔ قدر و شرف دارد
اگر بر خاک ره چون سایهٔ بال هما افتم
۶
مرا طالع به سوی مقصدی هرگز نشد رهبر
به خاک ناامیدی چند چون تیر خطا افتم؟
۷
ز قسمت زان نمینالم، که همچون دانه میدانم
ز چنگ مور اگر گردم رها، در آسیا افتم
۸
نیم غمگین اگر بخت سیه آوارهام دارد
چو خال روی خوبان خوشنمایم، هرکجا افتم
۹
به درویشی سلیم از بس که خو کردم، پس از مردن
چو آتش زنده میگردم، اگر بر بوریا افتم
نظرات