سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۸۰۷

۱

چو بلبل باعث شوریده‌گفتاری نمی‌دانم

چو گل تقریب این آشفته‌دستاری نمی‌دانم

۲

مکن عیبم اگر بر حال خود هرگز نپردازم

که من میخواره‌ام، آیین غمخواری نمی‌دانم

۳

مرا شور جنون از راحت تجرید غافل کرد

چو فیل مست، قدر این سبکباری نمی‌دانم

۴

گرفتم عالم از من شد، مرا عقل معاشی کو

جهانگیری چه حاصل چون جهانداری نمی‌دانم

۵

درشتی گر به کار آید، ترا ای گوهر ارزانی

که من چون رشته، کاری غیر همواری نمی‌دانم

۶

چنان از بی‌سبب آزردنم شرمنده‌ای از من

که من خوی ترا ای دوست، پنداری نمی‌دانم!

۷

برای عاشق‌آزاری ترا عذری نمی‌باید

چه خواهد شد اگر گویی که دلداری نمی‌دانم

۸

چو بلبل بس که نالیدم، ز گلزارم برون کردند

چه می‌خواهد ز من این ناله و زاری نمی‌دانم

۹

سلیم از کف خریداران متاعم مفت می‌گیرند

که چون یاران دیگر، من دکانداری نمی‌دانم

تصاویر و صوت

دیوان کامل محمدقلی سلیم تهرانی (شامل غزلیات، قصائد، مثنویات، قطعات و رباعیات) به تصحیح و اهتمام رحیم - رضا - محمدقلی سلیم تهرانی - تصویر ۳۹۷

نظرات