
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۸۳۸
۱
در ورطهٔ کشاکشِ دوران فتادهایم
این بحر را چو موج، کمان کبادهایم
۲
در جوش این میحط کسی را چه اختیار
چون موج، ما عنان خود از دست دادهایم
۳
رفتند دوستان چو گل و لاله زین چمن
چون سرو از برای چه ما ایستادهایم
۴
در راستی چو شمع نداریم پشت و روی
با اهل روزگار چو دست گشادهایم
۵
در راه او به عمر نداریم احتیاج
شاطر چه میکنیم که ما خود پیادهایم
۶
ما از کجا سلیم و غم عشق از کجا
دل را به دست خویش بر آتش نهادهایم
تصاویر و صوت

نظرات