
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۸۴۵
۱
تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم
در رزق سگ و گربه شریکیم، هماییم
۲
فریاد که از ساده دلی صاحب خرمن
برقیم [و] گمان برده که ما کاهرباییم
۳
با ما نشود سینه ی این کینه دلان صاف
چون آینه هرچند که از اهل صفاییم
۴
با مردم عالم نتوانیم به سر برد
ره بر سر خار و خس و ما آبله پاییم
۵
در سلسله ی باده کشان جام شرابیم
در قافله ی کعبه روان قبله نماییم
۶
هر نقش قدم پیشتر از ماست درین راه
چون چشم حسودان همه کس را به قفاییم
۷
یک بار نگفتید سلیم این چه خموشی ست
ای اهل کرم، بنده ی انصاف شماییم!
تصاویر و صوت

نظرات