سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۸۵۷

۱

از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران

رفتم که جا کنم به سر کوی دیگران

۲

چون بینمت به غیر، که دیدن نمی توان

تیر ترا نشسته به پهلوی دیگران

۳

در مذهب دلم که سجود تو می کند

محراب کج بود خم ابروی دیگران

۴

لاف از نسب مزن که به مانند آینه

آدم نمی شود کسی از روی دیگران

۵

در عاشقی چه فیضی ببیند ز دل سلیم؟

تعویذ خویش بسته به بازوی دیگران

تصاویر و صوت

نظرات