
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۸۶۳
۱
به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر بستان
مقامرخانه است آفاق، زر بنما و زر بستان
۲
کسی چون مرغ بسمل چند برآهنگ غم رقصد؟
بیا مطرب زمانی دف ز دست نوحهگر بستان
۳
به شیرین میکند عرض لباس عاریت خسرو
تو هم ای کوهکن از بیستون تیغ دگر بستان
۴
به این مضمون نویسد نامه دایم پیر کنعانی
به یوسف، کز زلیخا دادم ای چشم پدر بستان
۵
تو از ایران سلیم و ما ز ملک هند میآییم
اگر مشتی نمک داری بده، از ما شکر بستان
نظرات