سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۸۷۵

۱

ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن

بی پر و بالم، عبث تکلیف پروازم مکن

۲

چون گره، سررشته ی عمرم به دست بستگی ست

دشمن من گر نه ای، از دوستی بازم مکن

۳

کرد رسوا این می مردآزما منصور را

راز خود با من مگو ای عشق، غمازم مکن

۴

در قفای رهروان فریاد کردن شرط نیست

د بیابان جنون ای خضر آوازم مکن

۵

صیقل دل، صحبت آزادگان باشد سلیم

جز به چوب بید چون آیینه پردازم مکن

تصاویر و صوت

نظرات