سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۸۹۳

۱

فغان که موی سفیدم نمود آیینه

غبار غم به دل من فزود آیینه

۲

خوش آن زمان که ترحم رهی به دل ها داشت

ز شیشه بود، ز آهن نبود آیینه

۳

برای جوهرش ایام گر شکنجه نکرد

برای چیست همه تن کبود آیینه

۴

حساب کار سکندر گرفتن آسان است

چو دفتر نمدین را گشود آیینه

۵

چه شد که نیست اثر در دل تو آه مرا

به دیده آب نیارد ز دود آیینه

۶

سلیم چشم ز آیینه برنمی دارد

به حیرتم که چه او را نمود آیینه

تصاویر و صوت

نظرات