سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۸۹۵

۱

جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چاه

درو چو قافله ی تشنه ایم بر سر چاه

۲

ز دست و پا زدن ما درین محیط چه سود

فتاده ایم به گرداب چون شناور چاه

۳

ز آسمان کند آمد شد آه من که مرا

به سوی بام بود راه خانه چون در چاه

۴

به حیرتم که شود نانم از کجا حاصل

مرا که خضر شد از بهر آب، رهبر چاه

۵

فغان ز بخت بد و تنگی جهان که بود

یکی برادر یوسف، یکی برادر چاه

۶

وطن خوش است اگر تنگنای زندان است

بود غریب فضای چمن، کبوتر چاه

۷

چه آفتاب، که هرگز ندیده یوسف ما

ستاره ای بجز از چشم گرگ بر سر چاه

۸

فلک به قید جهان پاسبان ماست سلیم

که عنکبوت بود پرده دار بر سر چاه

تصاویر و صوت

نظرات