
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۹۲۰
۱
در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیستی
همچو عکس آب در آیینه پیدا نیستی
۲
چند روزی شد که ای غم از دل ما رفته ای
ای حریف و همدم دیرینه پیدا نیستی
۳
کعبه را نازم که مستی را درو تعطیل نیست
در کجایی ای شب آدینه پیدا نیستی
۴
رفته ای در جامه ی دیگر مگر صوفی که باز
در درون خرقه ی پشمینه پیدا نیستی
۵
ای گرامی گوهر از چشمم کجا رفتی چو اشک
جای تو خالی ست در گنجینه پیدا نیستی
۶
حیرتی دارم که هرشب از چه در محفل سلیم
حاضری، اما شب آدینه پیدا نیستی
نظرات