سنایی

سنایی

شمارهٔ ۱۱۴

۱

زهی چابک زهی شیرین بنامیزد بنامیزد

زهی خسرو زهی شیرین بنامیزد بنامیزد

۲

میان مجلس عشرت ز کم‌گویی و خوشخویی

زهی سوسن زهی نسرین بنامیزد بنامیزد

۳

میان مردمان اندر ز خوش‌خویی و دلجویی

زهی زهره زهی پروین بنامیزد بنامیزد

۴

دو قبضه جان همی باشد به غمزه ناوک مژگانْت

زهی ناوک زهی زوبین بنامیزد بنامیزد

۵

خرد زان صورت و سیرت همی عاجز فروماند

زهی آیین زهی آذین بنامیزد بنامیزد

۶

مرا گفتی تویی عاشق بدین ره جان و دل در باز

زهی فرمان زهی تلقین بنامیزد بنامیزد

۷

ز درد عشق خود رستم ز درد خویشتن‌بینی

زهی شربت زهی تسکین بنامیزد بنامیزد

۸

چو چشم و شکل دندانت ببینم هر زمان گویم

زهی طاها زهی یاسین بنامیزد بنامیزد

۹

گل‌افشان شد همی چشمم ز نعل سُم یک رانت

زهی امکان زهی تمکین بنامیزد بنامیزد

۱۰

سگی خواندی سنایی را وانگه گفتی آنِ من

زهی احسان زهی تحسین بنامیزد بنامیزد

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۳۹۲

نظرات

user_image
نردشیر
۱۴۰۰/۱۱/۰۹ - ۱۷:۲۴:۱۷
از این زیباتر هم داریم؟