
سنایی
شمارهٔ ۱۱۸
۱
هر دل که قرین غم نباشد
از عشق بر او رقم نباشد
۲
من عشق تو اختیار کردم
شاید که مرا درم نباشد
۳
زیرا که درم هم از جهانست
جانان و جهان بهم نباشد
۴
با دیدن رویت ای نگارین
گویی که غمت ز غم نباشد
۵
تا در دل من نشسته باشی
هرگز دل من دژم نباشد
۶
پیوسته در آن بود سنایی
تا جز به تو متهم نباشد
تصاویر و صوت

نظرات